گذشتهی ساده:
gratedشکل سوم:
gratedسومشخص مفرد:
gratesچارچوب آهنی، شبکه، شبکهی آهنی، پنجره
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
All the windows had iron grating.
همهی پنجرهها نردهی آهنی داشتند.
A grating covered the entrance to the underground tunnel.
یک شبکه ورودی تونل زیرزمینی را پوشانده بود.
تیز و دلخراش، گوشتریز، ساینده، خشن، خشخش (صدا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the grating roar of the pebbles on the beach
صدای خشخش ریگهای ساحل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «grating» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grating