آخرین به‌روزرسانی:

Grating

ˈɡreɪtɪŋ ˈɡreɪtɪŋ

گذشته‌ی ساده:

grated

شکل سوم:

grated

سوم‌شخص مفرد:

grates

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

چارچوب آهنی، شبکه، شبکه‌ی آهنی، پنجره

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

All the windows had iron grating.

همه‌ی پنجره‌ها نرده‌ی آهنی داشتند.

A grating covered the entrance to the underground tunnel.

یک شبکه ورودی تونل زیرزمینی را پوشانده بود.

adjective

تیز و دل‌خراش، گوشت‌ریز، ساینده، خشن، خش‌خش (صدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the grating roar of the pebbles on the beach

صدای خش‌خش ریگ‌های ساحل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد grating

  1. adjective irritating; scraping
    Synonyms:
    annoying unpleasant offensive disagreeable harsh rough irritating displeasing vexatious grinding jarring rasping discordant dissonant shrill hoarse raucous irksome squeaky dry harsh-sounding strident stridulous stridulent
    Antonyms:
    soothing pleasing

سوال‌های رایج grating

گذشته‌ی ساده grating چی میشه؟

گذشته‌ی ساده grating در زبان انگلیسی grated است.

شکل سوم grating چی میشه؟

شکل سوم grating در زبان انگلیسی grated است.

سوم‌شخص مفرد grating چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد grating در زبان انگلیسی grates است.

ارجاع به لغت grating

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «grating» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/grating

لغات نزدیک grating

پیشنهاد بهبود معانی