امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hoarse

hɔːrs hɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خشن، گرفته، خرخری (درمورد صدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He became hoarse from talking.
- آن‌قدر حرف زد که صدایش گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoarse

  1. adjective raspy in voice
    Synonyms:
    blatant breathy cracked croaking croaky croupy discordant dry grating gravelly growling gruff guttural harsh husky indistinct jarring piercing ragged raucous rough scratching squawking stertorous strident stridulous thick throaty uneven whispering
    Antonyms:
    smooth soft soothing

ارجاع به لغت hoarse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hoarse

لغات نزدیک hoarse

پیشنهاد بهبود معانی