فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hoarse

hɔːrs hɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
خشن، گرفته، خرخری (درمورد صدا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He became hoarse from talking.
- آن‌قدر حرف زد که صدایش گرفت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hoarse

  1. adjective raspy in voice
    Synonyms:
    rough gruff husky gravelly throaty croaky raspy harsh grating scratchy cracked raucous croaking guttural growling dry thick uneven ragged strident discordant jarring breathy stertorous squawking piercing stridulous croupy blatant whispering indistinct
    Antonyms:
    soft smooth soothing

ارجاع به لغت hoarse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hoarse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hoarse

لغات نزدیک hoarse

پیشنهاد بهبود معانی