آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Husky

    ˈhʌski ˈhʌski

    شکل جمع:

    huskies

    معنی husky | جمله با husky

    adjective

    خش‌دار، گرفته، خشن، بم (صدا)

    She had a cold and her voice turned husky.

    سرما خورده بود و صدایش گرفته شده بود.

    The actress's husky tone added depth to her performance.

    تُن صدای بمِ بازیگر، به اجرای او عمق بخشیده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a husky voice

    صدای خشن (و مردانه)

    adjective

    انگلیسی آمریکایی چهارشانه، درشت‌اندام، قوی هیکل، تنومند، بنیه‌دار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The actor played a husky lumberjack.

    بازیگر نقش هیزم‌شکنی تنومند را بازی می‌کرد.

    Two husky guards stood at the door.

    دو نگهبان درشت‌اندام جلوی در ایستاده بودند.

    noun countable

    سگ هاسکی

    The husky ran eagerly, pulling the sled behind it.

    هاسکی با اشتیاق دوید و سورتمه را پشت سرش کشید.

    Siberian Huskies are known for their strength and endurance in harsh climates.

    سگ‌های هاسکی سیبری به‌خاطر قدرت و استقامت خود در شرایط آب‌وهوایی سخت شناخته شده‌اند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد husky

    1. noun breed of heavy-coated Arctic sled dog
      Synonyms:
      eskimo dog
    1. adjective deep, scratchy in sound
      Synonyms:
      hoarse rough harsh gruff rasping throaty guttural raucous croaky croaking growling loud
      Antonyms:
      soft quiet low
    1. adjective big, burly
      Synonyms:
      strong powerful muscular sturdy hefty brawny stocky thickset well-built stalwart strapping rugged stout mighty sinewy burly gigantic herculean
      Antonyms:
      small thin little

    Collocations

    husky voice

    صدای گرفته، صدای خش‌دار

    سوال‌های رایج husky

    شکل جمع husky چی میشه؟

    شکل جمع husky در زبان انگلیسی huskies است.

    ارجاع به لغت husky

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «husky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/husky

    لغات نزدیک husky

    • - husk-tomato
    • - husker
    • - husky
    • - husky voice
    • - hussar
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.