فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Well-built

ˌwel ˈbɪlt ˌwel ˈbɪlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective B2
    خوش‌اندام، تنومند، ورزیده، توپُر، بدن‌ساز، قوی‌هیکل، خوش‌هیکل
    • - The well-built man effortlessly lifted the heavy boxes.
    • - مرد قوی‌هیکل به‌راحتی جعبه‌های سنگین را بلند کرد.
    • - The well-built athlete ran with power and speed on the track.
    • - این ورزش‌کار خوش‌هیکل با قدرت و سرعت در پیست دوید.
  • adjective
    خوش‌ساخت
    • - The well-built house withstood the hurricane's strong winds.
    • - خانه‌ی خوش‌ساخت در برابر بادهای شدید طوفان مقاومت کرد.
    • - She admired the well-built bridge that spanned the river.
    • - او پل خوش‌ساختی را که روی رودخانه قرار داشت، تحسین می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت well-built

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-built» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-built

لغات نزدیک well-built

پیشنهاد بهبود معانی