خوشاندام، تنومند، ورزیده، توپُر، بدنساز، قویهیکل، خوشهیکل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
The well-built man effortlessly lifted the heavy boxes.
مرد قویهیکل بهراحتی جعبههای سنگین را بلند کرد.
The well-built athlete ran with power and speed on the track.
این ورزشکار خوشهیکل با قدرت و سرعت در پیست دوید.
خوشساخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The well-built house withstood the hurricane's strong winds.
خانهی خوشساخت در برابر بادهای شدید طوفان مقاومت کرد.
She admired the well-built bridge that spanned the river.
او پل خوشساختی را که روی رودخانه قرار داشت، تحسین میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well-built» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-built