فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Well-built

ˌwel ˈbɪlt ˌwel ˈbɪlt

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2

خوش‌اندام، تنومند، ورزیده، توپُر، بدن‌ساز، قوی‌هیکل، خوش‌هیکل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

The well-built man effortlessly lifted the heavy boxes.

مرد قوی‌هیکل به‌راحتی جعبه‌های سنگین را بلند کرد.

The well-built athlete ran with power and speed on the track.

این ورزش‌کار خوش‌هیکل با قدرت و سرعت در پیست دوید.

adjective

خوش‌ساخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The well-built house withstood the hurricane's strong winds.

خانه‌ی خوش‌ساخت در برابر بادهای شدید طوفان مقاومت کرد.

She admired the well-built bridge that spanned the river.

او پل خوش‌ساختی را که روی رودخانه قرار داشت، تحسین می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت well-built

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-built» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-built

لغات نزدیک well-built

پیشنهاد بهبود معانی