قدیمی باتربیت، فرهیخته، باادب، مؤدب، بانزاکت
The well-bred children were taught from a young age to say "please" and "thank you" and to always be courteous to others.
به بچههای فرهیخته از سنین پایین آموزش داده میشد که بگویند «لطفاً» و «متشکرم» و همیشه با دیگران مهربان باشند.
The well-bred gentleman held the door open for the lady behind him.
مرد باتربیت در را برای بانوی پشت سرش باز نگه داشت.
جانورشناسی اصیل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the well-bred hunting dog
سگ شکاری اصیل
The well-bred racehorse was a favorite to win the prestigious competition.
این اسب مسابقهای اصیل یکی از مدعیهای برنده شدن در این رقابت معتبر بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well-bred» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-bred