(بهویژه برای آقایان) مؤدب، مبادیآداب، باشخصیت، بانزاکت، آدابدان، متمدن، خوشخلق، فرهیخته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The gathering was filled with urbane people.
این گردهمایی مملو از انسانهای فرهیخته بود.
Sogol admired the urbane man's confidence as he addressed the audience.
سوگل اعتمادبهنفس آن مرد آدابدان را درحین سخنرانی برای حضار تحسین کرد.
Mehrdad was an urbane, kind, and generous man.
مهرداد مردی باشخصیت، مهربان و سخاوتمند بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «urbane» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/urbane