صفت تفضیلی:
blanderصفت عالی:
blandestملایم، شیرین و مطلوب، نجیب، آرام، بیمزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
bland optimism
خوشبینی ملایم
He is a bland courteous man.
او مردی میانهرو و مؤدب است.
bland medicine
داروی ملایم
a bland smile
لبخند خوشایند
The patients were given nothing but bland, watery soup.
به بیماران چیزی جز سوپ بیمزه و آبکی نمیدادند.
(عامیانه) عاری از ویژگی کردن، بیمزه کردن، مزهی چیزی را بردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bland» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bland