امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Unctuous

ˈʌŋktʃuəs ˈʌŋktʃuəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unctuous
  • صفت عالی:

    most unctuous

معنی

adjective
چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unctuous

  1. adjective oily
    Synonyms:
    greasy sleek smarmy oleaginous fulsome lenitive unguent
  1. adjective smooth
    Synonyms:
    slippery waxy plastic
  1. adjective ingratiating
    Synonyms:
    smooth soft obsequious insinuating suave buttery oily smarmy greasy fulsome slippery rich fat fatty adipose soapy oleaginous

ارجاع به لغت unctuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unctuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unctuous

لغات نزدیک unctuous

پیشنهاد بهبود معانی