با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Unctuous

ˈʌŋktʃuəs ˈʌŋktʃuəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more unctuous
  • صفت عالی:

    most unctuous

معنی

adjective
چرب، روغنی، چرب و نرم، مداهنه‌آمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unctuous

  1. adjective Oily
    Synonyms: oily, greasy, fulsome, lenitive, oleaginous, sleek, unguent, smarmy
  2. adjective Smooth
    Synonyms: slippery, plastic, waxy
  3. adjective Ingratiating
    Synonyms: oily, fat, fatty, smarmy, greasy, fulsome, suave, oleaginous, soapy, smooth, adipose, insinuating, buttery, rich, slippery, obsequious, soft

ارجاع به لغت unctuous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unctuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unctuous

لغات نزدیک unctuous

پیشنهاد بهبود معانی