آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Unction

ˈʌŋkʃn̩ ˈʌŋkʃn̩

معنی unction

noun

روغن‌مالی، مرهم‌گذاری، تدهین، روغن، مرهم، مداهنه، چرب‌زبانی، حظ، تلذذ، نرمی، لینت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد unction

  1. noun ointment
    Synonyms:
    balm salve oil liniment unguent oiliness oleaginousness unctuousness smarminess fulsomeness
  1. noun sacrament
    Synonyms:
    blessing anointing inunction laying-on-of-hands smarm fulnessomeness

ارجاع به لغت unction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unction

لغات نزدیک unction

پیشنهاد بهبود معانی