آخرین به‌روزرسانی:
Fulsome
ˈfʊlsm
ˈfʊlsm
معنی fulsome | جمله با fulsome
adjective
فراوان، مفصل، فربه، شهوانی، تهوع‌آور، زننده، اغراق‌آمیز، غلیظ، زیاد، زشت، پلید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
fulsome praise
تعریف مبالغه‌آمیز و زننده
the fulsome words of court parasites
کلمات چاپلوسانه‌ی کاسه لیسان دربار
انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fulsome
-
adjective sickening or excessive behaviorSynonyms:offensive nauseating extravagant immoderate insincere flattering hypocritical smooth fawning unctuous cloying smarmy slimy oily glib coarse overdone saccharine canting ingratiating wheedling bombastic adulatory buttery mealy-mouthed sanctimonious slick suave inordinate oleaginous grandiloquent magniloquent sycophanticAntonyms:
ارجاع به لغت fulsome
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «fulsome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fulsome
لغات نزدیک fulsome
- - fulmine
- - fulminic acid
- - fulsome
- - fulsomely
- - fulvous