صفت تفضیلی:
more saccharineصفت عالی:
most saccharineشیرین
saccharine taste
طعم شیرین
The saccharine aroma of freshly baked cookies filled the room.
عطر شیرین شیرینیهای تازه پختهشده اتاق را پر کرده بود.
حاوی شکر، قندی، محتوی قند
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
saccharine vegetables
سبزیجات حاوی قند
The saccharine content in the fruit juice made it an unhealthy choice for diabetics.
محتوی قندی موجود در آبمیوه آن را به انتخابی ناسالم برای بیماران دیابتی تبدیل کرده است.
بیشازحد شیرین
saccharine flavor
مزهی بیشازحد شیرین
The cake was saccharine that it made her teeth ache.
کیک بیشازحد شیرین شد که باعث شد دندانهایش درد بگیرد.
احساساتی (بهطور اغراقآمیز و زننده یا کودکانه)، حالبههمزن، تصنعی
her saccharine voice
صدای حالبههمزن او
a saccharine love story
داستان عاشقانهی تصنعی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «saccharine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/saccharine