با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Sugary

ˈʃʊɡəri ˈʃʊɡəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
شکری، قندی، قنددار، شیرین، ملیح، شیرین زبان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sugary

  1. adjective Containing sugar
    Synonyms: sweet, granular, sticky, saccharine, candied, flattering, honeyed, pleasant, syrupy
    Antonyms: sugarless
  2. adjective Cloyingly sweet
    Synonyms: sentimental, cloying, ingratiating, mawkish, ingratiatory, insinuating, unctuous, saccharine

ارجاع به لغت sugary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sugary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sugary

لغات نزدیک sugary

پیشنهاد بهبود معانی