آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Immoderate

ɪˈmɑːdərət ɪˈmɒdrət

معنی immoderate | جمله با immoderate

adjective

بی‌اعتدال، زیاد

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Immoderate drinking ruined his health.

زیاده‌روی در میخوارگی سلامتی‌اش را تباه کرد.

He is immoderate in everything he does.

او در هر کاری که می‌کند، افراطی است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد immoderate

ارجاع به لغت immoderate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «immoderate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immoderate

لغات نزدیک immoderate

پیشنهاد بهبود معانی