با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Exaggerated

ɪɡˈzædʒəreɪtɪd ɪɡˈzædʒəreɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    exaggerates
  • وجه وصفی حال:

    exaggerating
  • صفت تفضیلی:

    more exaggerated
  • صفت عالی:

    most exaggerated

معنی

adjective
مبلغ اغراق‌آمیز (زیاد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exaggerated

  1. adjective overstated, embellished
    Synonyms: a bit thick, abstract, amplified, artificial, bouncing, caricatural, distorted, embroidered, exalted, excessive, extravagant, fabricated, fabulous, false, fantastic, farfetched, hammy, highly colored, histrionic, hyperbolic, impossible, inflated, magnified, melodramatic, out of proportion, overblown, overdone, overestimated, overkill, overwrought, preposterous, pretentious, schmaltzy, sensational, spectacular, steep, strained, stylized, tall, too much, too-too, unrealistic
    Antonyms: depreciated, minimized, played down, reduced, understated, unembellished, unexaggerated

ارجاع به لغت exaggerated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exaggerated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exaggerated

لغات نزدیک exaggerated

پیشنهاد بهبود معانی