گذشتهی ساده:
abstractedشکل سوم:
abstractedسومشخص مفرد:
abstractsوجه وصفی حال:
abstractingشکل جمع:
abstractsصفت تفضیلی:
more abstractصفت عالی:
most abstractمجرد، انتزاعی، کیفیت چیزی مجزا و مستقل از مقولهای مشخص، غیرواقعی، غیرقابل لمس، عاری از کیفیات واقعی، آنچه منطبق بر واقعیت خارجی نیست، غامض، مشکل، دشوار، آنچه فهمیدن یا درککردن آن با سختی و تلاش و کوشش همراه است، (دستور) اسم معنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
justice is an abstract word
عدالت واژهای است انتزاعی
"Honesty" and "whiteness" are abstract nouns.
«امانت» و «سفیدی» اسم معنی است.
خلاصه، چکیده، خلاصهی موضوعی به شکل نوشته که معمولا ستونی نوشته میشود، مطلب یا نوشتهای که خلاصه یا چکیدهای از موارد مهم و اساسی چند مطلب یا مطلبی مفصل را دربر داشته باشد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an abstract of his recent article
چکیدهی مقالهی اخیر او
A call for papers has been issued and abstracts should be submitted as soon as possible.
اطلاعیه ارسال مقاله اعلام شده است و چکیدهی مقالهها در اسرع وقت باید تحویل داده شود.
حقوق غیرواقعی، غیر قابل لمس، عاری از کیفیات واقعی، معنوی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
abstract right
حقوق معنوی
(هنر) انتزاعی، آبستره، ویژگی اثر هنری که متکی بر حالات ذهنی است نه نمودهای ظاهری و محتوای روایی
a new exhibition of abstract paintings
نمایشگاهی جدید از نقاشیهای انتزاعی
abstract painting
نقاشی آبستره
خلاصه یا چکیده مطلبی را نوشتن، خلاصه کردن
Try to abstract the TED talk.
سعی کنید سخنرانی تد را خلاصهنویسی کنید.
Abstract the last chapter before you leave the class.
پیش از ترک کلاس خلاصهی آخرین فصل کتاب را بنویسید.
پریدن حواس، از دست دادن تمرکز
His imagination had so abstracted him that his name was called twice before he answered.
حواسش بهقدری گرم تخیلاتش بود که بعد از آنکه دو بار اسمش را صدا زدند پاسخ داد.
His movements were slow, his gaze abstracted, as if he were composing a poem in his head.
آرام راه میرفت و نگاهش حاکی از آن بود که حواسش پرت است گویا در ذهنش شعری میسرایید.
دزدیدن، کش رفتن
He abstracted some of the documents.
او برخی از اسناد را کش رفت.
He abstracted his fathers money.
او پول پدرش را کش رفت.
جدا کردن، سوا کردن
کنار کشیدن، دوری جستن از
خلاصهی حساب، سیاهه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «abstract» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abstract