امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abstinence

ˈæbstənəns ˈæbstənəns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abstinences

معنی

noun
پرهیز، خودداری، ریاضت، پرهیز از استعمال مشروبات الکلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abstinence

  1. noun restraint from desires, especially physical desires
    Synonyms:
    abnegation abstaining abstemiousness asceticism avoidance chastity continence fasting forbearance frugality moderation refraining renunciation self-control self-denial self-restraint soberness sobriety teetotalism temperance
    Antonyms:
    drunkenness excess indulgence intemperance intoxication revelry self-indulgence

ارجاع به لغت abstinence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abstinence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abstinence

لغات نزدیک abstinence

پیشنهاد بهبود معانی