آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Moderation

ˌmɑːdəˈreɪʃn ˌmɒdəˈreɪʃn

شکل جمع:

moderations

معنی moderation | جمله با moderation

noun C1

میانه‌روی، اعتدال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a man of moderation

مرد میانه‌رو

Avoid extremes and follow moderation.

از افراط و تفریط بپرهیز و میانه‌روی را پیشه کن.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He advised moderation to the hostile parties.

او طرفین متخاصم را دعوت به گذشت و خونسردی کرد.

He eats in moderation and swears no more than several times a day!

او به اندازه خوراک می‌خورد و در روز بیش از چندین‌بار فحش نمی‌دهد!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد moderation

Collocations

in moderation

در حد اعتدال، با میانه‌روی، به اندازه

سوال‌های رایج moderation

شکل جمع moderation چی میشه؟

شکل جمع moderation در زبان انگلیسی moderations است.

ارجاع به لغت moderation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «moderation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/moderation

لغات نزدیک moderation

پیشنهاد بهبود معانی