با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Intensity

ɪnˈtensəti ɪnˈtensəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    intensities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
( intension ) سختی، شدت، فزونی، نیرومندی، قوت، کثرت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the intensity of the sun's rays
- شدت پرتوهای خورشید
- rains of unparalleled intensity
- باران‌هایی باشدت بی‌سابقه
- His poetry lacks the intensity and depth of Hafez' poetry.
- شعر او فاقد شورمندی و عمق شعر حافظ است.
- the intensity of his fever
- حادی تب او
- the intensity of their activity
- شور فعالیت آن‌ها
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intensity

  1. noun passion, force
    Synonyms: acuteness, anxiety, ardor, concentration, deepness, depth, earnestness, emotion, emphasis, energy, excess, excitement, extreme, extremity, fanaticism, ferment, ferociousness, ferocity, fervency, fervor, fierceness, fire, force, forcefulness, fury, high pitch, intenseness, keenness, magnitude, might, nervousness, potency, power, severity, sharpness, strain, strength, tenseness, tension, vehemence, vigor, violence, volume, weightiness, wildness
    Antonyms: apathy, dullness, inactivity, laziness, lethargy, moderation

لغات هم‌خانواده intensity

ارجاع به لغت intensity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intensity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/intensity

لغات نزدیک intensity

پیشنهاد بهبود معانی