فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Emphasis
ˈemfəsɪs
ˈemfəsɪs
شکل جمع:
emphasesمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
uncountable
B2
تأکید، اهمیت، تمرکز، پافشاری
In this class the emphasis is on mathematics.
در این کلاس تأکید روی ریاضیات است.
Modern education often shifts the emphasis from memorization to understanding.
آموزش مدرن اغلب تمرکز را از حفظ کردن به درک مفاهیم منتقل می‌کند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
his emphasis on reform
پافشاری او درمورد اصلاحات
noun
countable
uncountable
تکیه (تلفظ قوی‌تر صداها)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The speaker's emphasis was on the word "conciliation."
تکیه‌ی سخنران روی واژه‌ی «آشتی» بود.
In some languages, emphasis is placed on different syllables compared to English.
در برخی زبان‌ها، تکیه در تلفظ روی هجاهای مختلفی نسبت به زبان انگلیسی قرار می‌گیرد.
مترادف و متضاد emphasis
-
noun importance, prominenceSynonyms:significance weight stress attention force power intensity moment priority highlight accent accentuation insistence underscoring underlining impressiveness preeminence prominence positiveness decidedness headline strengthAntonyms:unimportance insignificance
Collocations
مورد تأکید قرار دادن، تأکید کردن، سفارش کردن، پافشاری کردن، اهمیت دادن به
تاکید کردن بر
لغات هم‌خانواده emphasis
-
nounemphasis
-
adjectiveemphatic
-
verb - transitiveemphasize
-
adverbemphatically
ارجاع به لغت emphasis
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «emphasis» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emphasis
لغات نزدیک emphasis
- - emperor penguin
- - empery
- - emphasis
- - emphasize
- - emphatic