آخرین به‌روزرسانی:

Insistence

ɪnˈsɪstns ɪnˈsɪstns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

( insistency ) اصرار، پافشاری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

his insistence on going

اصرار او به رفتن

Our insistence paid off.

پافشاری ما به نتیجه رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد insistence

  1. noun demand
    Synonyms:
    emphasis urging persistence importunity perseverance

لغات هم‌خانواده insistence

  • noun
    insistence

ارجاع به لغت insistence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «insistence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insistence

لغات نزدیک insistence

پیشنهاد بهبود معانی