امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Perseverance

ˌpɜrːsəˈvɪrns ˌpɜːsəˈvɪərəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
پشتکار، استقامت، مداومت، ثبات قدم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Perseverance is the key to success.
- پشتکار کلید موفقیت است.
- Despite facing numerous setbacks, her perseverance enabled her to achieve her goals.
- علی‌رغم مواجهه با مشکلات متعدد، استقامتش باعث شد تا به اهدافش برسد.
- The team's perseverance and hard work led them to victory.
- مداومت و سخت‌کوشی تیم آن‌ها را به پیروزی رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perseverance

  1. noun diligence, hard work
    Synonyms:
    backbone constancy continuance cool dedication determination doggedness drive endurance grit guts immovability indefatigability moxie persistence pertinacity pluck prolonging purposefulness pursuance resolution sedulity spunk stamina steadfastness stick-to-itiveness tenacity
    Antonyms:
    apathy idleness indolence laziness lethargy

ارجاع به لغت perseverance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perseverance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perseverance

لغات نزدیک perseverance

پیشنهاد بهبود معانی