با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Preeminence

ˌpriːˈemənəns ˌpriːˈemɪnəns
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

این لغت به شکل pre-eminence نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری preeminence رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
برتری، فضیلت، تفوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The company's preeminence in the industry is evident through its strong market share.
- برتری این شرکت در صنعت از سهم بازار قدرتمند آن مشخص است.
- The professor's pre-eminence in the field of astrophysics is widely recognized.
- برتری استاد در زمینه‌ی اخترفیزیک نزد همگان تأیید شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preeminence

  1. noun The condition or fact of being dominant
    Synonyms: ascendance, ascendancy, dominance, domination, paramountcy, predominance, preponderance, preponderancy, prepotency, supremacy
  2. noun A position of exalted widely recognized importance
    Synonyms: eminence, distinction, note, eminency, fame, glory, illustriousness, luster, mark, notability, prestige, prominence, prominency, renown

ارجاع به لغت preeminence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preeminence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preeminence

لغات نزدیک preeminence

پیشنهاد بهبود معانی