حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی lustre است.
درخشندگی، جلوه، درخشش
pearl with a beautiful luster
مروارید با درخششی زیبا
براقی، صیقلی، جلا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the luster of an enameled surface
براقی یک سطح لعابدار
نور افشانی، شید افشانی، تابندگی
the luster of stars
تابندگی ستارهها
چراغ آویز، لوستر
جلوه داشتن، برق زدن، درخشیدن
Their helmets lustered in the moonlight.
کلاهخودهای آنها در زیر مهتاب برق میزد.
براق کردن، بازتابان کردن یا شدن، بازشیدگر کردن یا شدن
شهره کردن، نام دار کردن، جلال و شوکت دادن به، فرمند کردن
Names that have lustered Persian literature.
نامهایی که به ادبیات فارسی جلال و شکوه بخشیدهاست.
Her presence added luster to the meeting.
حضور او جلسه را پرفروغتر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «luster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/luster