فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sheen

ʃiːn ʃiːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun verb - intransitive adjective
    درخشندگی، زیبایی، تابش، برق، درخشیدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sheen

  1. noun brightness, shine
    Synonyms: burnish, finish, glaze, gleam, glint, gloss, luster, patina, polish, shimmer, shininess, wax
    Antonyms: darkness, dullness

ارجاع به لغت sheen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sheen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sheen

لغات نزدیک sheen

پیشنهاد بهبود معانی