آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Shimmer

ˈʃɪmər ˈʃɪmə

معنی shimmer | جمله با shimmer

noun verb - intransitive

سوسو زدن، روشن و خاموش شدن، روشنایی لرزان داشتن، دارای تصویر یا شکل لرزان و مرتعش بودن، موج‌دار شدن،موج زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Moonlight shimmered on the lake.

مهتاب بر روی دریاچه نور لرزانی داشت.

Village lights shimmered from behind the pall of mist.

چراغ‌های دهکده از ماورای پرده‌ای از مه سوسو می‌زدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Heat waves shimmered before my eyes and distorted the faraway mountains.

موج‌های گرما جلو چشمم می‌لرزیدند و کوه‌های دوردست را کج و معوج می‌نمودند.

the shimmer of her silken dress under the soft light

درخشش موج‌دار پیراهن ابریشمی او زیر نور ملایم

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد shimmer

ارجاع به لغت shimmer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shimmer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/shimmer

لغات نزدیک shimmer

پیشنهاد بهبود معانی