آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Twinkle

ˈtwɪŋkl ˈtwɪŋkl

معنی twinkle | جمله با twinkle

noun adverb

چشمک زدن (به‌ویژه درمورد ستارگان)، برق زدن یا تکان‌تکان خوردن، چشمک، بارقه، تلألو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The deer disappeared in a twinkle.

در یک چشم بر‌هم‌زدن آهو ناپدید شد.

the twinkle of a distant star

سوسوی ستاره‌‌ای دوردست

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the twinkle of victory in his eyes

درخشش حاکی از پیروزی در چشمان او

Stars twinkled in the dark sky.

ستارگان در آسمان تیره چشمک می‌زدند.

The lights of Tehran twinkled from afar.

چراغ‌های تهران از دور سوسو می‌زدند.

My mother's eyes twinkled with joy.

چشمان مادرم از خوشی برق زد.

His little feet twinkled on the pavement.

پاهای کوچک او روی سنگفرش تند حرکت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد twinkle

ارجاع به لغت twinkle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twinkle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twinkle

لغات نزدیک twinkle

پیشنهاد بهبود معانی