آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Blink

    blɪŋk blɪŋk

    گذشته‌ی ساده:

    blinked

    شکل سوم:

    blinked

    سوم‌شخص مفرد:

    blinks

    وجه وصفی حال:

    blinking

    معنی blink | جمله با blink

    verb - intransitive B2

    پلک زدن، چشمک زدن، کورکوری کردن، کورموشی نگاه کردن، چشم برهم زدن، چشم را بازوبسته کردن (غیرارادی در مقایسه با فعل wink)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    Something went into her eye and she started blinking.

    چیزی وارد چشمش شد و او شروع به چشم برهم زدن کرد.

    The bright light made him blink uncontrollably.

    نور زیاد باعث شد بی‌اختیار پلک بزند.

    verb - intransitive

    خاموش و روشن شدن، سوسو زدن، چشمک زدن (چراغ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    The driver blinked his lights twice and then stopped the car.

    راننده دو بار چراغ‌ها را خاموش و روشن کرد و سپس ماشین را متوقف کرد.

    The warning light on the dashboard began to blink, indicating that the car was low on fuel.

    چراغ هشدار روی داشبورد شروع به چشمک زدن کرد که نشان می‌داد سوخت خودرو کم است.

    noun countable

    چشمک، سوسو، چشم برهم‌زنی

    The blink of the traffic light signaled the start of the race.

    سوسوی چراغ راهنمایی نشانه‌ی شروع مسابقه بود.

    His frequent blink revealed his nervousness during the interview.

    پلک‌زدن‌های مکرر او نشان‌دهنده‌ی عصبانیت او در خلال مصاحبه بود.

    verb - intransitive

    با شگفتی نگریستن، از تعجب چشم برهم زدن

    They blinked at the strength of the athletes.

    با شگقتی به زورمندی ورزشکاران نگریستند.

    He blinked several times when he realized that he had won the lottery.

    او وقتی فهمید در لاتاری برنده شده است، از تعجب چندین بار چشم برهم زد.

    verb - intransitive

    نادیده گرفتن، صرف‌نظر کردن، چشم‌پوشی کردن، چشم پوشیدن

    to blink at a violation

    چشم‌پوشی کردن از تخلف

    He just blinked at the news of his grandfather's death, showing no emotion.

    او خبر مرگ پدربزرگش را نادیده گرفت و هیچ احساسی از خود نشان نداد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blink

    1. verb wink of eye; twinkle
      Synonyms:
      wink squint sparkle glitter shimmer flash flicker glimmer flutter bat scintillate nictitate nictate
    1. verb ignore
      Synonyms:
      disregard neglect ignore overlook forget omit slight pass by discount bypass fail turn a blind eye condone cushion connive
      Antonyms:
      pay attention attend be aware

    Idioms

    in the blink of an eye

    در یک چشم‌به‌هم‌زدن، مثل برق و باد، خیلی سریع

    go on the blink

    (انگلیس) خراب شدن (در مورد ماشین و غیره)، خوب کار نکردن

    سوال‌های رایج blink

    گذشته‌ی ساده blink چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده blink در زبان انگلیسی blinked است.

    شکل سوم blink چی میشه؟

    شکل سوم blink در زبان انگلیسی blinked است.

    وجه وصفی حال blink چی میشه؟

    وجه وصفی حال blink در زبان انگلیسی blinking است.

    سوم‌شخص مفرد blink چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد blink در زبان انگلیسی blinks است.

    ارجاع به لغت blink

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «blink» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blink

    لغات نزدیک blink

    • - bling
    • - blini
    • - blink
    • - blinker
    • - blinkers
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.