آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۷ دی ۱۴۰۳

    Cushion

    ˈkʊʃn ˈkʊʃn

    گذشته‌ی ساده:

    cushioned

    شکل سوم:

    cushioned

    سوم‌شخص مفرد:

    cushions

    وجه وصفی حال:

    cushioning

    شکل جمع:

    cushions

    معنی cushion | جمله با cushion

    noun verb - transitive countable

    متکا، نازبالش، کوسن، مخده، زیرسازی، وسیله‌ای که شبیه تشک باشد، با کوسن و بالش نرم مزین کردن، لایه گذاشتن، چنبره

    cushion, متکا، نازبالش، کوسن، مخده، زیرسازی، وسیله‌ای که شبیه تشک باشد، با کوسن و بالش نرم مزین کردن، لایه گذاشتن، چنبره
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    a divan with two red cushions

    نیمکتی با دو کوسن قرمز

    The ring had fallen under the sofa's cushion.

    انگشتر زیر تشک کاناپه افتاده بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    An airplane flies on a cushion of air.

    هواپیما بر بالشی از هوا پرواز می‌کند.

    a shoe cushion

    کفی نرم کفش

    the cushion around a billiard table

    لبه‌های نرم میز بیلیارد

    a piston cushion

    بالشتک پیستون

    to cushion wooden chairs

    صندلی‌های چوبی را تشک‌دار کردن

    The nurse cushioned his injured shoulder.

    پرستار زیر شانه‌ی مصدومش بالش قرار داد.

    The press was cushioning the scandal.

    روزنامه‌ها آن افتضاح را بی‌صدا گذاشته بودند.

    Soft tires that cushion the ride.

    لاستیک‌های نرمی که سواری را نرم و ملایم می‌کنند.

    The flower bushes cushioned her fall, otherwise she would have been dead.

    بته‌های گل از شدت سقوط او کاستند و الا مرده بود.

    A salary raise may somewhat cushion the impact of price increases.

    افزایش حقوق‌ها ممکن است تا اندازه‌ای از تأثیر (سو) بالا رفتن قیمت‌ها بکاهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cushion

    1. noun pillow, pad
      Synonyms:
      pad rest buffer seat bolster mat headrest pillow bumper fender squab sham woolsack beanbag
    1. verb pad, protect from blow
      Synonyms:
      support soften muffle deaden dampen insulate protect from blow stifle bolster buttress pillow cradle suppress seclude

    Collocations

    cushion cover

    رو بالشتی، روپوش تشکچه‌ی مبل

    سوال‌های رایج cushion

    معنی cushion به فارسی چی میشه؟

    کلمه "cushion" در زبان انگلیسی به معنای "متکا" یا "کوسن" است و به اشیایی اشاره دارد که برای راحتی و نرمی استفاده می‌شوند. این واژه در زمینه‌های مختلف به کار می‌رود و معانی و کاربردهای متنوعی دارد. در ادامه به توضیحات جامع‌تری درباره "cushion" می‌پردازیم:

    ۱. تعریف و کاربرد

    "Cushion" به طور کلی به هر نوع پشتیبان نرم و نازک اشاره دارد که معمولاً از مواد نرم مانند فوم، پشم یا الیاف مصنوعی ساخته می‌شود. این اشیا به منظور راحتی بیشتر در نشستن یا خوابیدن طراحی شده‌اند. متکاها معمولاً در تخت خواب‌ها به کار می‌روند تا سر و گردن را حمایت کنند، در حالی که کوسن‌ها بیشتر برای تزئین و راحتی در مبلمان مانند مبل‌ها و صندلی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

    ۲. انواع کوسن و متکا

    کوسن‌ها و متکاها انواع مختلفی دارند که بسته به کاربرد و طراحی متفاوت هستند. برخی از انواع معروف شامل:

    - متکای استاندارد: به صورت مستطیلی و با ابعاد مشخص ساخته می‌شود و برای خوابیدن استفاده می‌شود.

    - کوسن‌های تزئینی: این کوسن‌ها معمولاً کوچک‌تر و با طراحی‌های زیبا تهیه می‌شوند و به عنوان دکوری بر روی مبل‌ها یا تخت‌ها قرار می‌گیرند.

    - متکای طبی: این نوع متکاها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که از گردن و ستون فقرات حمایت کنند و برای افرادی که مشکلات گردن یا کمر دارند مناسب هستند.

    - کوسن‌های بیرونی: برای استفاده در فضاهای باز مانند باغ‌ها و بالکن‌ها طراحی شده‌اند و معمولاً از مواد مقاوم در برابر آب ساخته می‌شوند.

    ۳. مواد سازنده

    کوسن‌ها و متکاها از مواد مختلفی ساخته می‌شوند که هر کدام ویژگی‌ها و مزایای خاص خود را دارند. برخی از این مواد عبارتند از:

    - فوم: فوم‌های مموری (Memory Foam) به خوبی شکل بدن را می‌پذیرند و راحتی خوبی را فراهم می‌کنند.

    - پشم: پشم طبیعی به عنوان یک ماده نرم و تنفس‌پذیر شناخته می‌شود و در تولید متکاهای باکیفیت به کار می‌رود.

    - الیاف مصنوعی: این مواد معمولاً ارزان‌تر هستند و در بسیاری از کوسن‌ها و متکاها استفاده می‌شوند.

    ۴. نکات جالب

    - تاریخچه: استفاده از کوسن و متکا به هزاران سال پیش برمی‌گردد. در گذشته، مردم از مواد طبیعی مانند گیاهان و پشم برای ساخت این اشیا استفاده می‌کردند.

    - تزئینات: کوسن‌ها می‌توانند به عنوان یک عنصر دکوری در دکوراسیون داخلی استفاده شوند و با رنگ‌ها و الگوهای مختلفی طراحی شوند.

    - مزایای سلامتی: استفاده از متکاهای مناسب می‌تواند به بهبود کیفیت خواب و کاهش دردهای گردن و کمر کمک کند.

    گذشته‌ی ساده cushion چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده cushion در زبان انگلیسی cushioned است.

    شکل سوم cushion چی میشه؟

    شکل سوم cushion در زبان انگلیسی cushioned است.

    شکل جمع cushion چی میشه؟

    شکل جمع cushion در زبان انگلیسی cushions است.

    وجه وصفی حال cushion چی میشه؟

    وجه وصفی حال cushion در زبان انگلیسی cushioning است.

    سوم‌شخص مفرد cushion چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد cushion در زبان انگلیسی cushions است.

    ارجاع به لغت cushion

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cushion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cushion

    لغات نزدیک cushion

    • - cushily
    • - cushing's disease
    • - cushion
    • - cushion cover
    • - cushitic
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.