آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ بهمن ۱۴۰۲

    Buttress

    ˈbʌtrəs ˈbʌtrəs

    گذشته‌ی ساده:

    buttressed

    شکل سوم:

    buttressed

    سوم‌شخص مفرد:

    buttresses

    وجه وصفی حال:

    buttressing

    شکل جمع:

    buttresses

    معنی buttress | جمله با buttress

    noun countable

    معماری پشت‌بند، پشت‌واره، شمع (یکی از عناصر سازه‌ای در معماری که در پشت یا به‌صورت بیرون‌زده از دیوار ساخته می‌شود و آن را تقویت می‌کند)

    The walls of the old mosque have been reinforced with buttresses.

    دیوارهای مسجد قدیمی با پشت‌واره محکم شده‌اند.

    The buttress provided stability to the ancient cathedral.

    شمع استحکام کلیسای جامع باستانی را فراهم می‌کرد.

    verb - intransitive

    معماری پشت‌بند زدن، شمع زدن (به دیوار)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    to buttress a leaning tower

    به برج کج پشت‌بند زدن

    It is essential to buttress the walls of the castle to ensure its stability.

    شمع زدن به دیوارهای قلعه برای اطمینان از استحکام آن ضروری است.

    verb - transitive

    مجازی تقویت کردن، تحکیم کردن، پشت‌بنددار کردن

    He tried to buttress his reasoning with statistics.

    سعی می‌کرد استدلال خود را با آمار و ارقام پشت‌بنددار کند.

    measures to buttress the national economy

    اقداماتی برای تقویت اقتصاد ملی

    noun countable

    پشتوانه، پشتیبان، حامی، نگاهبان

    The financial aid from the government acted as a buttress for the struggling business.

    کمک‌های مالی دولت به عنوان پشتوانه‌ای برای این کسب‌وکار که دست‌وپا می‌زد عمل کرد.

    The treaty served as a buttress for maintaining peace between the two nations.

    این پیمان به عنوان نگاهبانی برای حفظ صلح بین دو ملت عمل کرد.

    noun

    جانورشناسی برآمدگی شاخی‌شکل (در سم اسب)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

    مشاهده

    The farrier examined the horse's hoof and noticed a small buttress forming at the heel.

    نعل‌بند سم اسب را بررسی کرد و متوجه شد که برآمدگی شاخی‌شکل کوچکی در پاشنه‌ی پا شکل گرفته است.

    The horse's buttress was causing discomfort.

    برآمدگی شاخی‌شکل اسب باعث ناراحتی‌اش می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد buttress

    1. noun brace, support
      Synonyms:
      support brace prop stay column stanchion strut reinforcement mainstay pier abutment shore underpinning
    1. verb support, bolster
      Synonyms:
      back up support strengthen reinforce build up sustain uphold bolster brace shore prop beef up carry step up jack up bulwark jazz up
      Antonyms:
      weaken let down

    سوال‌های رایج buttress

    گذشته‌ی ساده buttress چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده buttress در زبان انگلیسی buttressed است.

    شکل سوم buttress چی میشه؟

    شکل سوم buttress در زبان انگلیسی buttressed است.

    شکل جمع buttress چی میشه؟

    شکل جمع buttress در زبان انگلیسی buttresses است.

    وجه وصفی حال buttress چی میشه؟

    وجه وصفی حال buttress در زبان انگلیسی buttressing است.

    سوم‌شخص مفرد buttress چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد buttress در زبان انگلیسی buttresses است.

    ارجاع به لغت buttress

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «buttress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/buttress

    لغات نزدیک buttress

    • - buttonwood
    • - buttony
    • - buttress
    • - buttstock
    • - butyl
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.