گذشتهی ساده:
struttedشکل سوم:
struttedسومشخص مفرد:
strutsوجه وصفی حال:
struttingشکل جمع:
strutsخرامیدن، خرامش، قدم زنی با تبختر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rooster strutted around the hens.
خروس در اطراف مرغها جولان میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «strut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/strut