جارو کردن، رفتوروب کردن، تمیز کردن (با جارو)
I got a broom and swept the broken glass.
جارو آوردم و شیشهشکستهها را جارو کردم.
The janitor sweeps the hallways every evening.
سرایدار هر روز عصر راهروها را رفتوروب میکند.
گذشتن، حرکت کردن (با سرعت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The army launched an attack, swiftly sweeping through the enemy's defenses.
ارتش حملهای را آغاز کرد و بهسرعت از خطوط دفاعی دشمن گذشت.
The wind began to sweep across the open plain.
باد شروع به گذشتن از دشت باز کرد.
فراگرفتن (بهسرعت)
The news of the scandal began to sweep through the small town.
خبر رسوایی این شهر کوچک را فراگرفت.
This video swept through social media.
این ویدئو شبکههای اجتماعی را فراگرفت.
گشتن، جستوجو کردن
The detective carefully swept the crime scene for fingerprints.
کارآگاه برای یافتن اثر انگشت صحنهی جرم را با دقت گشت.
The treasure hunters swept the entire island.
شکارچیان گنج کل جزیره را جستوجو کردند.
مجازی با خود بردن، شستن و بردن، از جا کندن و بردن
Suddenly she was swept away by the crowd.
ناگهان جمعیت او را از جا کند و با خود برد.
The new policies would sweep away years of progress.
سیاستهای جدید پیشرفت این چند سال را میشوید و میبرد.
انگلیسی آمریکایی جارو کردن (برنده شدن در همهی مسابقات یا قاطعانه برنده شدن در هر رقابت ورزشی و انتخاباتی و غیره)
The politician's campaign strategy allowed them to sweep the election.
استراتژی مبارزات انتخاباتی این سیاستمدار به آنها امکان داد تا انتخابات را جارو کنند.
The team swept the competition.
این تیم مسابقات را جارو کرد.
حرکت (دست و اسلحه و غیره)
The eagle took flight with a powerful sweep of its wings.
عقاب با حرکت قدرتمند بالهایش پرواز کرد.
The swift sweep of her arm knocked the vase off the table.
حرکت سریع بازویش گلدان را از روی میز انداخت.
انحنا (رود و غیره)
As I stood on the bridge, I admired the sweep of the river.
وقتی روی پل ایستادم، انحنای رود را تحسین کردم.
The boat sailed down the sweep of the river.
قایق از انحنای رود عبور کرد.
انگلیسی بریتانیایی جارو (عمل جارو زدن)، رفتوروب
My mother gave the carpet a sweep.
مادرم قالی را جارو کرد.
The sweep cleared away the dust on the floor.
رفتوروب گردوغبار روی زمین را پاک کرد.
قدیمی دودکش پاککن (شخص)
The sweep arrived with his tools and began cleaning the chimney.
دودکش پاککن با وسایلش رسید و شروع به تمیز کردن دودکش کرد.
The sweep arrived early in the morning to clean our chimney.
دودکش پاککن صبح زود رسید تا دودکش ما را تمیز کند.
ورزش ضربهی جارووار (در کریکت)
The batter executed a perfect sweep.
ضربهزننده ضربهی جارووار عالیای را زد.
The fielders were unable to stop the sweep.
بازیکنان انتهای زمین نتوانستند جلو ضربهی جارووار را بگیرند.
گستره، دامنه
in the whole sweep of German history
در تمام گسترهی تاریخ آلمان
The scientist's groundbreaking theory had a wide sweep.
نظریهی پیشگامانهی این دانشمند دامنهی وسیعی داشت.
مجازی زدودن
You must sweep such memories from your mind.
باید چنین خاطرههایی را از فکر خود بزدایی.
Sweep away your worries.
نگرانیهایت را بزدا.
پوشش دادن (گستره)
The documentary aims to sweep across multiple topics.
هدف این مستند پوشش دادن موضوعات مختلف است.
The new policy aims to sweep all age groups in its target demographic.
هدف سیاست جدید این است که همهی گروههای سنی در جمعیت هدف خود را پوشش دهد.
پیروزی قاطع
The team celebrated their sweep.
این تیم پیروزی قاطع خود را جشن گرفت.
The team's victory was a sweep.
پیروزی این تیم پیروزی قاطعی بود.
شرطبندی بختآزمایی (در اسبدوانی)
The winner of the sweep walked away with a hefty sum of money.
برندهی شرطبندی بختآزمایی با مبلغ هنگفتی دور شد.
The results of the sweep were announced.
نتایج شرطبندی بختآزمایی اعلام شد.
پسخمیدگی، خمیدگی به سوی عقب (بهویژه بال هواپیما)
The airplane's wings had a noticeable sweep.
بالهای هواپیما پسخمیدگی قابل توجهی داشتند.
the angle of sweep
زاویهی خمیدگی به سوی عقب
زنی را کاملاً شیفته کردن، دل زنی را بردن
رد کردن، انکار کردن
(خاکروبه و کثافت را) زیر فرش جارو کردن، نادیده انگاشتن
sweep (or carry) off one's feet
(از شدت عشق یا محبت یا احساسات) از خود بیخود کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sweep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sweep