فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Extension

ɪkˈstenʃn ɪkˈstenʃn

شکل جمع:

extensions

توضیحات:

در معنای پنجم در انگلیسی آمریکایی به‌جای extension از addition استفاده می‌شود.

در معنای هشتم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای extension از extramural استفاده می‌شود.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable B2

توسعه، گسترش، بسط، امتداد، افزایش

extension of the patient's life

افزایش طول عمر بیمار

The extension of the road will make travel easier for commuters.

توسعه‌ی راه، سفر را برای مسافران آسان‌تر خواهد کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We’re planning an extension of our business into international markets.

درحال برنامه‌ریزی برای گسترش کسب‌وکارمان به بازارهای بین‌المللی هستیم.

noun countable B2

داخلی، شماره‌ی داخلی، خط داخلی، تلفن داخلی (شماره‌ای اختصاصی برای تماس درون‌‌مجموعه‌ای ازطریق خط تلفنی مشترک)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Please dial the extension.

لطفاً با شماره‌ی داخلی تماس بگیرید.

The extension in the bedroom was not working properly.

تلفن داخلی اتاق‌خواب به‌درستی کار نمی‌کرد.

noun countable

کامپیوتر پسوند، پسوند فایل، پسوند نام فایل

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

The extension of the document is .docx.

پسوند این فایل docx. است.

The software could not open the video file because the extension was incorrect.

نرم‌افزار نتوانست این فایل ویدئویی را باز کند؛ زیرا پسوند نادرست بود.

noun plural countable

آرایش و پیرایش اکستنشن (قطعاتی از مو یا مژه که به‌منظور بلندتر یا پُرپشت‌تر کردن موی سر یا مژه‌های طبیعی فرد، به آن‌ها اضافه می‌شوند)

Some people choose to wear extensions.

برخی از افراد تصمیم می‌گیرند که از اکستنشن استفاده کنند.

The extension matched perfectly with her natural hair color.

اکستنشن به‌طور کامل با رنگ موهای طبیعی او مطابقت داشت.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی معماری قسمت الحاقی، ضمیمه، الحاقیه، افزوده (بخش جدیدی که به خانه یا ساختمان اضافه می‌شود)

The extension of the house provided additional living space.

قسمت الحاقی خانه فضای بیشتری برای زندگی فراهم کرد.

The house's extension included a guest bedroom and bathroom.

ضمیمه‌ی خانه مشتمل‌بر یک اتاق‌خواب مهمان و حمام بود.

noun countable uncountable

ورزش کشش، تمرین کششی، حرکت کششی

The physical therapist suggested doing an extension.

فیزیوتراپیست پیشنهاد کرد که کشش انجام شود.

She felt a sharp pain in her hamstring while doing leg extensions at the gym.

او حین انجام کشش پا در باشگاه، درد شدیدی را در همسترینگ خود احساس کرد.

پزشکی کشش، کشش اندام، درمان ازطریق کشش (عمل بازگرداندن اندام شکسته یا دررفته به حالت طبیعی ازطریق کشیدن آن)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

مشاهده

Extension is a common method in orthopedic treatment.

کشش روشی رایج در درمان‌های ارتوپدی است.

Gentle extension was used to treat the fractured leg.

برای درمان پای شکسته از کشش ملایم استفاده شد.

noun

پزشکی بازشدگی مفصل، صاف‌شدگی مفصل، اکستنشن (حرکتی که باعث افزایش زاویه‌ی بین دو استخوان در یک مفصل (مثل زانو یا آرنج) می‌شود)

Knee extension strengthens the quadriceps muscles.

بازشدگی مفصل زانو عضلات چهارسر ران را تقویت می‌کند.

Spinal extension can help improve posture.

بازشدگی ستون فقرات می‌تواند به بهبود وضعیت بدن کمک کند.

adjective

تکمیلی (چیزی که دانش‌آموزان را به انجام کارهای دشوارتر و فراتر از مواد درسی معمول تشویق می‌کند)

The extension exercises are designed to enhance the students' problem-solving abilities.

این تمرینات تکمیلی برای تقویت توانایی‌های حل مسئله‌ی دانش‌آموزان طراحی شده‌اند.

Extension activities help students improve their critical thinking skills.

فعالیت‌های تکمیلی به دانش‌آموزان کمک می‌کنند تا مهارت‌های تفکر انتقادی خود را بهبود بخشند.

adjective

انگلیسی آمریکایی تکمیلی، آزاد (برنامه‌های ارائه‌شده‌ی دانشگاه‌ها به افرادی که با هدفی غیر از دریافت مدرک دانشگاهی به تحصیل مشغول می‌شوند)

She decided to enroll in the university's extension program to enhance her skills.

تصمیم گرفت برای ارتقای مهارت‌های خود در برنامه‌ی تکمیلی دانشگاه ثبت‌نام کند.

Students participating in extension classes benefit from the expertise of university faculty.

دانشجویان شرکت‌کننده در کلاس‌های آزاد از تخصص استادان دانشگاه بهره‌مند می‌شوند.

noun countable

کامپیوتر افزونه، اکستنشن (نرم‌افزار کوچکی که به‌منظور افزایش قابلیت‌ها و ویژگی‌ها به برنامه‌ها یا مرورگرها اضافه می‌شود)

This extension helps you save passwords securely.

این افزونه به شما کمک می‌کند تا رمزهای عبور را به‌صورت امن ذخیره کنید.

The Fast Dictionary's extension to translate texts is now available for download.

افزونه‌ی فست‌دیکشنری برای ترجمه‌ی متون، اکنون برای دانلود در دسترس است.

noun countable

ریاضی بسط (مجموعه‌ای بزرگ‌تر که شامل مجموعه‌ای کوچک‌تر به‌صورت زیرمجموعه است)

A field extension is a larger field containing a smaller one.

بسط میدان، میدانی بزرگ‌تر است که میدانی کوچک‌تر را شامل می‌شود.

We study extensions to understand how algebraic structures grow.

ما بسط‌ها را مطالعه می‌کنیم تا بفهمیم ساختارهای جبری چگونه رشد می‌کنند.

noun countable

برق سیار (سیم و دوشاخه و غیره)

The extension wire was tangled and difficult to unravel.

سیم سیار گره خورده بود و به‌سختی باز می‌شد.

We used an extension plug to connect the Christmas lights outside.

از یک دوشاخه‌ی سیار برای اتصال چراغ‌های کریسمس بیرون استفاده کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد extension

  1. noun enlargement, continuation
    Synonyms:
    addition increase expansion development broadening lengthening widening augmentation prolongation continuation supplement annex adjunct appendage appendix arm branch scope reach extent stretch span compass radius orbit wing delay postponement spreading out spread sweep stretching drawing out protraction amplification distension dilatation addendum production purview
    Antonyms:
    reduction decrease shortening contraction compression curtailment abridgment abbreviation

Collocations

an extension ladder

نردبان تاشو

add an extension

الحاقیه اضافه کردن، بخش اضافی ساختن

ask for an extension

درخواست تمدید مهلت کردن

request an extension

درخواست تمدید

ارجاع به لغت extension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «extension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/extension

لغات نزدیک extension

پیشنهاد بهبود معانی