فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Appendage

əˈpendɪdʒ əˈpendɪdʒ

شکل جمع:

appendages

معنی

noun

ضمیمه، پیوست، دستگاه فرعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appendage

  1. noun limb; accessory
    Synonyms:
    member attachment addition supplement extremity adjunct accessory annex appendix auxiliary addendum ancillary appurtenance limb projection protuberance
    Antonyms:
    body trunk

ارجاع به لغت appendage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «appendage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appendage

لغات نزدیک appendage

پیشنهاد بهبود معانی