گذشتهی ساده:
supplementedشکل سوم:
supplementedسومشخص مفرد:
supplementsوجه وصفی حال:
supplementingشکل جمع:
supplementsمکمل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
I take a daily supplement to support my immune system.
روزانه یک مکمل برای تقویت سیستم ایمنی خود مصرف میکنم.
The doctor recommended a calcium supplement to improve bone health.
پزشک مکمل کلسیم را برای بهبود سلامت استخوان توصیه کرد.
ضمیمه (کتاب یا مجله یا روزنامه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sports supplement featured interviews with professional athletes.
در ضمیمهی ورزشی مصاحبههایی با ورزشکاران حرفهای آمده بود.
The supplement in today's newspaper featured a special report on local businesses.
در ضمیمهی روزنامهی امروز گزارشی ویژه دربارهی کسبوکارهای محلی منتشر شده است.
That dictionary is kept up-to-date by annual supplements.
آن فرهنگ لغت را با ضمیمههای سالانه بهروز نگه میدارند.
تکمیل کردن، ضمیمه کردن، کمبود ... را جبران کردن، (درآمد) اضافه کردن
To enhance the flavor of the soup, the cook decided to supplement it with a dash of spices.
برای افزایش طعم سوپ، آشپز تصمیم گرفت آن را با مقداری ادویه تکمیل کند.
She decided to supplement her income by taking on a part-time job.
تصمیم گرفت درآمدش را با اشتغال به کار پارهوقت اضافه کند.
هر چیز اضافه، پول اضافه
This income is a supplement to my main income.
این درآمد اضافه بر درآمد اصلی من است.
We paid a supplement of $35 for a room with a balcony.
برای اتاقی با بالکن ۳۵ دلار اضافه پرداخت کردیم.
ریاضی مکمل (زاویه)
The supplement of a 45° angle is a 135° angle.
مکمل زاویهی ۴۵ درجه، زاویهی ۱۳۵ درجه است.
The two angles are supplements of each other.
این دو زاویه مکمل یکدیگر هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «supplement» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supplement