با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reinforce

ˌriːɪnˈfɔːrs ˌriːənˈfɔːs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    reinforced
  • شکل سوم:

    reinforced
  • سوم‌شخص مفرد:

    reinforces
  • وجه وصفی حال:

    reinforcing

توضیحات

reenforce نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار reinforce رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
تقویت کردن، استحکام بخشیدن، محکم کردن، مستحکم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- to reinforce one's arguments
- استدلال خود را محکم‌ کردن
- We have to reenforce the windows and doors.
- باید پنجره‌ها و درها را مستحکم کنیم.
verb - transitive
با نیروی تازه تقویت کردن، نیروی تازه فرستادن (نظامی)
- They reinforced our regiment with fresh soldiers.
- هنگ ما را با سربازان تازه‌نفس تقویت کردند.
- reinforce our troops
- تقویت کردن نیروهای ما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reinforce

  1. verb strengthen, augment
    Synonyms: add fuel to fire, add to, back up, beef up, bolster, boost, build up, buttress, carry, emphasize, energize, enlarge, fortify, harden, heat up, hype, increase, lend a hand, multiply, pick up, pillar, prop, prop up, punch up, shore up, soup up, stand up for, stiffen, stress, stroke, supplement, support, sustain, toughen, underline
    Antonyms: subtract, take away, undermine, weaken

لغات هم‌خانواده reinforce

ارجاع به لغت reinforce

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reinforce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reinforce

لغات نزدیک reinforce

پیشنهاد بهبود معانی