گذشتهی ساده:
weakenedشکل سوم:
weakenedسومشخص مفرد:
weakensوجه وصفی حال:
weakeningسست کردن، ضعیف کردن، سست شدن، ضعیف شدن، کمنیرو شدن، کم کردن، تقلیل دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Hunger and fatigue had weakened them.
گرسنگی و خستگی آنها را ضعیف کرده بود.
The storm gradually weakened.
توفان کمکم ضعیف شد.
The flood has weakened the foundation of the bridge.
سیل پایهی پل را سست کرده است.
milk weakened by water
شیری که با آب رقیق شده است.
a drink weakened by water
مشروبی که با آب رقیق شده است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «weaken» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weaken