Adulterate

əˈdʌltəreɪt əˈdʌltəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adjective adverb
جازن، قلابی، زن آزاده، حرامزاده، چیز تقلبی ساختن(مثل ریختن آب در شیر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- to adulterate milk
- آب در شیر کردن
- Adulterating drugs is a crime.
- افزودن مواد تقلبی به دارو جرم است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adulterate

  1. verb alter or debase, often for profit
    Synonyms: alloy, amalgamate, attenuate, blend, cheapen, commingle, contaminate, cook, corrupt, cut, defile, degrade, denature, depreciate, deteriorate, devalue, dilute, dissolve, doctor, doctor up, falsify, impair, infiltrate, intermix, irrigate, lace, make impure, mingle, mix, phony up, plant, pollute, shave, spike, taint, thin, transfuse, vitiate, water down, weaken
    Antonyms: clarify, clean, cleanse, distill, filter, free, purify, refine

ارجاع به لغت adulterate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adulterate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adulterate

لغات نزدیک adulterate

پیشنهاد بهبود معانی