فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Transfuse

trænsˈfjuːz trænsˈfjuːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • verb - transitive
    از یک ظرف به ظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل‌وانتقال دادن، رسوخ یافتن در، تزریق کردن در
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد transfuse

  1. verb To cause to be filled, as with a particular mood or tone
    Synonyms: instill, imbue, inject, charge, freight, impregnate, cup, permeate, pervade, saturate, infuse, suffuse

ارجاع به لغت transfuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transfuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transfuse

لغات نزدیک transfuse

پیشنهاد بهبود معانی