با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Transfuse

trænsˈfjuːz trænsˈfjuːz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
از یک ظرف به ظرف دیگر ریختن، چیزی را نقل‌وانتقال دادن، رسوخ یافتن در، تزریق کردن در

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transfuse

  1. verb To cause to be filled, as with a particular mood or tone
    Synonyms: instill, imbue, inject, charge, freight, impregnate, cup, permeate, pervade, saturate, infuse, suffuse

ارجاع به لغت transfuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transfuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/transfuse

لغات نزدیک transfuse

پیشنهاد بهبود معانی