فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Transfusion

trænsˈfjuːʒn trænsˈfjuːʒn

شکل جمع:

transfusions

معنی

noun

تزریق، نقل‌وانتقال، رسوخ، تزریق خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد transfusion

  1. noun the introduction of blood or blood plasma into a vein or artery
    Synonyms:
    blood-transfusion transfer transference transmission blood exchange bleeding

ارجاع به لغت transfusion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «transfusion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transfusion

لغات نزدیک transfusion

پیشنهاد بهبود معانی