۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Freight

freɪt freɪt

گذشته‌ی ساده:

freighted

شکل سوم:

freighted

سوم‌شخص مفرد:

freights

وجه وصفی حال:

freighting

شکل جمع:

freights

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

کرایه، کرایه کشتی، بار، بار کشتی، باربری، گران‌بار کردن، حمل کردن، غنی ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

to send goods by air freight

کالا را از راه هوا فرستادن

They will pay for freight.

آن‌ها هزینه‌ی ترابری را خواهند داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A ship freighted with bananas.

کشتی که موز بار آن شده است.

Coal is freighted overland from Kerman.

زغال‌سنگ از راه خشکی از کرمان حمل می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد freight

  1. noun goods being shipped
    Synonyms:
    merchandise goods shipment shipping load consignment transportation carriage lading haul payload wares packages contents weight bulk conveyance burden pack tonnage bales encumbrance fardel ballast

سوال‌های رایج freight

گذشته‌ی ساده freight چی میشه؟

گذشته‌ی ساده freight در زبان انگلیسی freighted است.

شکل سوم freight چی میشه؟

شکل سوم freight در زبان انگلیسی freighted است.

شکل جمع freight چی میشه؟

شکل جمع freight در زبان انگلیسی freights است.

وجه وصفی حال freight چی میشه؟

وجه وصفی حال freight در زبان انگلیسی freighting است.

سوم‌شخص مفرد freight چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد freight در زبان انگلیسی freights است.

ارجاع به لغت freight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «freight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/freight

لغات نزدیک freight

پیشنهاد بهبود معانی