آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Consignment

kənˈsaɪnmənt kənˈsaɪnmənt

شکل جمع:

consignments

معنی consignment | جمله با consignment

noun

حمل، ارسال، محموله، مرسوله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He is responsible for the consignment of goods.

او مسئول فرستادن کالا است.

We received a consignment of tea.

یک محموله چای دریافت کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد consignment

  1. noun entrusting, handing over
  1. noun something entrusted to another’s care

Collocations

on consignment

(بازرگانی) سپارشی (تحویل کالا از عمده‌فروش به خریدار یا خرده‌فروش به شرط پرداخت بها پس از به فروش رسیدن کالا)، تحویلامانی

سوال‌های رایج consignment

شکل جمع consignment چی میشه؟

شکل جمع consignment در زبان انگلیسی consignments است.

ارجاع به لغت consignment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consignment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consignment

لغات نزدیک consignment

پیشنهاد بهبود معانی