فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Keeping

American: ˈkiːpɪŋ British: ˈkiːpɪŋ

گذشته‌ی ساده:

kept

شکل سوم:

kept

سوم‌شخص مفرد:

keeps

معنی

noun

غذا، علوفه، نگه‌داری، توافق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد keeping

  1. noun custody
    Synonyms:
    care protection charge guardianship safekeeping preservation observance
  1. noun consistency
    Synonyms:
    agreement harmony balance conformity uniformity

Idioms

in keeping with

برطبق، به متابعت از، به پیروی از، بنابر

لغات هم‌خانواده keeping

ارجاع به لغت keeping

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «keeping» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keeping

لغات نزدیک keeping

پیشنهاد بهبود معانی