Kept
kept
kept
معنی‌ها و نمونه‌جمله
adverb
قسمت سوم فعل Keep
- او متأهل است؛ ولی یک معشوقه‌ی دائمی هم دارد.
مترادف و متضاد kept
-
adjective preservedSynonyms: put up, stored, conserved
-
adjective retainedSynonyms: maintained, withheld, held, clutched, guarded, watched over, reserved, saved, on file, at hand
-
adjective observedSynonyms: obeyed, honored, solemnized, commemorated, celebrated, followed, continued, regarded, unbroken, fulfilledAntonyms: abandoned, dishonored, forgotten, broken
ارجاع به لغت kept
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «kept» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/kept