سومشخص مفرد:
guardsوجه وصفی حال:
guardingصفت تفضیلی:
more guardedصفت عالی:
most guardedملاحظهکار، بااحتیاط، سنجیده، نگهداریشده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a guarded reply
جواب محتاطانه
A patient in guarded condition.
بیماری که در وضع وخیم و غیرقابلپیشبینی قرار دارد.
راز پنهان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guarded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guarded