فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Reticent

ˈretəsnt ˈretəsnt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

محتاط در سخن، کم‌گو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

(Khayyam) I saw two thousand jugs expressive and reticent

دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

Cyrus is a reticent person.

سیروس آدم کم‌حرفی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reticent

  1. adjective secretive, quiet
    Synonyms:
    silent quiet reserved uncommunicative restrained shy close taciturn mum hesitant tight-lipped unforthcoming bashful uptight close-mouthed unspeaking clammed up dried up dummied up
    Antonyms:
    communicative unrestrained forward

ارجاع به لغت reticent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reticent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reticent

لغات نزدیک reticent

پیشنهاد بهبود معانی