کمحرف، کمگفتار، کمسخن، خاموش، آرام، ساکت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Despite his taciturn nature, he had a wealth of knowledge to share.
علیرغم ذات کمحرفش، او دانش زیادی برای به اشتراک گذاشتن داشت.
Her taciturn demeanor often led others to misjudge her as unfriendly.
رفتار آرام او اغلب باعث میشد که دیگران او را سرسنگین بدانند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «taciturn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/taciturn