صفت تفضیلی:
rawerصفت عالی:
rawestنارس، کال، خام، نپخته، بیتجربه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
raw meat
گوشت خام
raw vegetables
سبزیجات خام
raw wool
پشم خام
raw whiskey
ویسکی نارس
raw statistics
آمار خام
raw data
دادههای پردازشنشده
Raw soldiers should not be sent to the front.
سربازان تازهکار را نباید به جبهه فرستاد.
برهنه، عریان، لخت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
As a child I used to swim in the raw.
بچه که بودم لخت و پتی شنا میکردم.
1- دستنخورده، بکر، طبیعی، پردازش یا پرداختنشده 2- لخت و پتی، عریان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «raw» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raw