امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Breezy

ˈbriːzi ˈbriːzi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نسیم‌دار، خوش‌هوا، خنک، تازه، ملایم، شادی‌بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a breezy day
- روزی پر‌نسیم
- a breezy speech
- صحبت شاد و فرح‌انگیز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد breezy

  1. adjective windy
    Synonyms:
    airy blowing blowy blusterous blustery drafty fresh gusty squally stormy
    Antonyms:
    calm peaceful quiet still
  1. adjective easy, lighthearted
    Synonyms:
    airy animated blithe buoyant carefree casual cheerful debonair easy-going effervescent free and easy gay informal jaunty light lively low-pressure peppy racy relaxed sparkling spicy spirited sprightly sunny unconstrained vivacious
    Antonyms:
    difficult

ارجاع به لغت breezy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «breezy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/breezy

لغات نزدیک breezy

پیشنهاد بهبود معانی