آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
    آخرین به‌روزرسانی:

    Airy

    ˈeri ˈeəri

    صفت تفضیلی:

    airier

    صفت عالی:

    airiest

    معنی airy | جمله با airy

    noun adjective

    هوایی، هوا مانند، با روح، پوچ، واهی، خودنما

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    an airy valley

    دره‌ی پر باد

    his airy promises

    قول‌های توخالی او

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The mosque was airy and light inside.

    داخل مسجد دلباز و پرنور بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد airy

    1. adjective open to the atmosphere
      Synonyms:
      windy breezy fresh exposed ventilated well-ventilated drafty gusty light aerial atmospheric fluttering gaseous lofty out-of-doors uncluttered vaporous
      Antonyms:
      closed stuffy close oppressive
    1. adjective delicate or ethereal
      Synonyms:
      light thin fragile frail flimsy delicate tenuous wispy volatile weightless vaporous diaphanous intangible immaterial illusory imaginary dainty frivolous visionary rarefied rare
      Antonyms:
      heavy
    1. adjective buoyant, light, or lively in nature
      Synonyms:
      happy cheerful merry light gay animated lively light-hearted bouncy sprightly blithe jaunty effervescent resilient buoyant frolicsome graceful flippant nonchalant elastic volatile whimsical cheery fanciful
      Antonyms:
      heavy burdensome

    سوال‌های رایج airy

    صفت تفضیلی airy چی میشه؟

    صفت تفضیلی airy در زبان انگلیسی airier است.

    صفت عالی airy چی میشه؟

    صفت عالی airy در زبان انگلیسی airiest است.

    ارجاع به لغت airy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «airy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airy

    لغات نزدیک airy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    kabaddi paragliding horse riding aerobics CrossFit Pilates Muay Thai ice climbing rock climbing row rowing canoe canoeing kickboxing yellow card سرفه کودک گوسفند توپ سینا مخفی شیر خشک زیست‌شناسی جاسوس جرم دست‌مالی کردن دیپلم مار مهمان سنبل