فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Diaphanous

daɪˈæfənəs daɪˈæfənəs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    روشن، شفاف
    • - diaphanous cloth
    • - پارچه‌ی بدن‌نما
    • - diaphanous water through which fish may be clearly seen
    • - آب زلال که از میان آن ماهی‌ها را می‌توان به خوبی دید
    • - The future seemed to her diaphanous, even amorphous.
    • - آینده در نظرش مبهم و حتی بی‌شکل جلوه می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد diaphanous

  1. adjective fine, see-through
    Synonyms: chiffon, clear, cobweblike, delicate, filmy, flimsy, gauzy, gossamer, light, pellucid, pure, sheer, thin, translucent, transparent
    Antonyms: opaque, thick

ارجاع به لغت diaphanous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diaphanous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diaphanous

لغات نزدیک diaphanous

پیشنهاد بهبود معانی